تهیه شده در مدیریت ریسک
ریسک نرخ ارز گونهای از ریسک مالی است، که در اثر خرید اوراق بهاداری که با نرخ ارز متفاوتی منتشر شدهاند، به وجود میآید. احتمال این ریسک وقتی بیشتر میشود، که سرمایهگذار، داراییهایی را در کشورهای مختلف خریداری نماید. برای مثال یک سرمایهگذار آمریکایی که سهام منتشر شدهای را در ژاپن خریداری میکند، علاوه بر قبول ریسک ناشی از تغییر نرخ ین، ریسک حاصل از هرگونه تغییر در برابری ین با دلار را نیز پذیرفته است. هر چقدر نرخ ارز بین دو کشور نوسانپذیرتر باشد، ریسک نرخ ارز آن، بیشتر خواهد بود.
ریسک نرخ ارز گونهای از ریسک مالی است، که در اثر خرید اوراق بهاداری که با نرخ ارز متفاوتی منتشر شدهاند، به وجود میآید. احتمال این ریسک وقتی بیشتر میشود، که سرمایهگذار، داراییهایی را در کشورهای مختلف خریداری نماید. برای مثال یک سرمایهگذار آمریکایی که سهام منتشر شدهای را در ژاپن خریداری میکند، علاوه بر قبول ریسک ناشی از تغییر نرخ ین، ریسک حاصل از هرگونه تغییر در برابری ین با دلار را نیز پذیرفته است. هر چقدر نرخ ارز بین دو کشور نوسانپذیرتر باشد، ریسک نرخ ارز آن، بیشتر خواهد بود.
از آن جایی که صنعت بیمه در کشور یکی از صنایع مهم به شمار میرود، تغییرات در متغیرهای کلان اقتصادی از قبیل نرخ ارز همانند سایر بخش های مهم اقتصادی می تواند بر عملکرد این صنعت نیز تاثیرگذار باشد. نوسانات نرخ ارز بر عملکرد مالی صنعت بیمه بخصوص بر بازده حقوق صاحبان سهام و بازده دارایی شرکت ها تأثیرگذار است و این افزایش نرخ ارز منجر به کاهش در بازده حقوق صاحبان سهام و بازده دارایی ها می شود. با توجه به درجه اهمیت نرخ ارز لازم است شرکت های بیمه با بررسی و اصلاح پرتفوی بیمه ای، اقدامات لازم به منظور کاهش ریسک ناشی از تغییرات نرخ ارز و آثار منفی ناشی از افزایش آن را در برنامه داشته باشند.
بواسطه وابستگی اقتصاد کشور به صادرات نفت خام و به تبع آن درآمدهای ارزی آن، قیمت ارز در طول دهه های اخیر هم زمان با تغییر در صادرات نفت خام، با نوسانات بالایی مواجه بوده است. در واقع این وضعیت موجب تأثیرپذیری از شرایط رکود یا رونق حاکم بر اقتصاد جهانی می شود. وابستگی این درآمدها به قیمت نفت در بازار جهانی و به عبارتی برونزا بودن آن را می توان دلیلی بر بروز نااطمینانی و بی ثباتی در بازار ارز و سیاست گذاری های اقتصادی دانست. بنابراین می توان گفت که هر گونه تغییر در بازار جهانی نفت به بروز عدم تعادل و حتی بحران منجر می شود مگر آن که سیاست های صحیحی در مواجهه با این نوسانات از سوی دولت ها اتخاذ شود.
بطورکلی کانال های اثرگذاری نرخ ارز بر عملکرد صنعت بیمه در ایران 1- از طریق سطح تولید در کشور و 2- از طریق سطح قیمت ها صورت می پذیرد.
بدین شرح که با افزایش نرخ ارز، سطح تولید و سپس معاملات صورت گرفته کاهش یافته و در نتیجه کاهش تولید کل در کشور منجر به کاهش تولید حق بیمه می گردد. اثرگذاری کاهش تولید برحق بیمه امری شناخته شده و بدیهی است که چنانچه میزان تولید و مبادلات در کشوری کمتر باشد در بلندمدت میزان تقاضا برای بیمه نیز کاهش می یابد (البته این تأثیر در کوتاه مدت ممکن است عکس باشد).
کانال دیگر تأثیر گذاری نرخ ارز بر تولید حق بیمه، سطح قیمت هاست. با افزایش نرخ ارز کالاهای وارداتی برای جبران خسارت ها و ... گران تر شده و این امر باعث تغییر قیمت بیمه نامه ها و در نتیجه کاهش تقاضای آن می شود.
از لحاظ نظری ارتباط نرخ ارز با تولید حق بیمه را می توان نتیجه تأثیر نرخ ارز بر تولید و به طبع آن تعداد مبادلات بیمه و همچنین تأثیر بر سطح قیمت ها و در نهایت تأثیرات بر دریافت ها و پرداخت های مالی شرکت های بیمه دانست. افزایش نرخ ارز درخصوص شرکت ها با موازنه ارزی مثبت منجر به ارزش دارایی هایشان شده در حالی که این موضوع برای شرکت نقدینگی نمی آورد. به نحوی که به خاطر افزایش نرخ ارز، نیاز به منابع ارزی افزایش یافته و از سوی دیگر سرمایه کارخانه ها و دیگر اصناف به لحاظ ارزشی بالا رفته است و این امر منجر به افزایش حق بیمه شده و بطور غیر مستقیم بر درآمد شرکت های بیمه در اقتصاد کشور اثرگذار خواهد بود. بر این اساس هر بخشی که ارز بیشتری نیاز داشته باشد حق بیمه اش افزایش می یابد که از جمله آن بیمه نامه های باربری، نفت و انرژی هستند. از آنجایی که شوک های ارزی، سوددهی شرکت های بیمه را تحت تاثیر قرار می دهد ایجاد یک فضای اقتصاد کلان مساعد می تواند در کاهش اثر شوک ها، موثر بوده و از سوی دیگر اصلاح ساختار شرکت های بیمه می تواند باعث کاهش آسیب پذیری این شرکت ها در مقابل نوسانات نرخ ارز باشد. تاثیر نوسانات نرخ ارز بر صنعت بیمه با توجه به اینکه بیمه از نظر مقررات ارزی تابع مقررات مبادلاتی است، الزامات خاص خود را دارد. اما به هر ترتیب مسیرهای تعامل در بازارهای بین المللی مثل تامین نیازهای اتکایی برای تامین ارز از طرق مختلف پیگیری می شود و باید از طریق بانک مرکزی و دولت در رسیدن به یک نرخ قابل دفاع ، مذاکرات بین شرکت های بیمه و مسوولان ارزی کشور انجام شود.
نکته مهم در این است که بیمه برای پیشبرد اهداف اقتصادی لازم است رابطه مستقیمی با بازار پول و سرمایه و بانک مرکزی ایجاد کند تا ساده تر بر این مشکلات اقتضایی فایق آید. شاید شناسایی راهکارهایی نظیر رفع موانع اجرایی اوراق بهادارسازی بیمه برای انتقال ریسک ها موضوعی باشد که تنها در مواجهه با این شرایط دشوار می توان به اهمیت آن برای گرهگشایی اندیشید. زیرا اگر اوراق بهادار بیمه ای در بازارها و بورس های خارجی فروخته شود، با تامین ارز می تواند خسارت شرکت های بیمه ایرانی را پوشش دهد و وابستگی ارزی بیمه به بانک مرکزی و دولت را کاهش دهد. همچنین، نرخ ارز بر قیمت سهام شرکت های بیمه اثر گذار است و این عامل در بی ثباتی و اثرات نامساعد اقتصاد کلان نیز نقش دارد.