Tuesday, January 21, 2025

فرهنگ ریسک

تهیه شده در مدیریت ریسک

وارد شدن به یک اتومبیل با ریسک همراه بوده و کاری است که اکثر ما به طور روزمره انجام می دهیم. به دلیل ریسک های موجود در حمل و نقل با اتومبیل، سیاست گذاران سیستم ها و کنترل های متعددی را به کار بسته اند تا تعداد حوادث را کاهش داده و از شدت آن ها بکاهند.

فرهنگ ریسک

 

فرهنگ ریسک

 

وارد شدن به یک اتومبیل با ریسک همراه بوده و کاری است که اکثر ما به طور روزمره انجام می­دهیم. به دلیل ریسک­ های موجود در حمل و نقل با اتومبیل، سیاست­ گذاران سیستم­ ها و کنترل­ های متعددی را به کار بسته ­اند تا تعداد حوادث را کاهش داده و از شدت آن­ها بکاهند. قوانین مربوط به تابلوهای رانندگی و ابزار­هایی همچون سرعت سنج­ ها و عقربه­ های سوخت، هماهنگی با این قوانین را تسهیل کرده و تصمیم­گیری هوشمندانه را ترویج می ­کنند. با این حال هرروز هزاران راننده از این قوانین تخطی کرده و اغلب همین مسئله به قیمت جان آن­ها یا جان دیگران تمام می­ شود. روشن است که اگر رانندگان ساختار­ها و سیاست ­­ها را نادیده گرفته و یا به آن­ ها بی­ توجهی کنند این ساختار­ها و سیاست­ ها کاربرد چندانی نخواهد داشت. رانندگان باید ارزش­ ها و رویکردهای مناسب را در خود نهادینه سازند تا این سیاست ­ها با موفقیت همراه شوند. ما به عنوان یک جامعه به یک فرهنگ رانندگی مناسب و معقول نیاز داریم.

همان­طور که سیاست­ گذاران نمی ­توانند امنیت خودرو­ها را صرفا با اعمال قوانین و مقررات بیشینه نمایند، شرکت­ ها هم قادر نیستند مدیریت ریسک را تنها با ایجاد کمیته­ های نظارت فرآیند­های حسابرسی و گزارش ­های ریسک بهینه سازی نمایند. این فرآیند­ها و سیستم­ ها که تشکیل دهنده وجه "سخت" مدیریت ریسک هستند بدون همراهی بخش "نرم" کاملا بی استفاده خواهند ماند. در یک فرهنگ ریسک منطقی و معقول، هر فردی نه تنها از سیاست­ ها مطلع بوده و آن­ها را به خوبی درک می­ کند بلکه ارزش­ های پشت آن­ها را نیز به اشتراک می­ گذارد. کارمندان و مدیران هر دو نسبت به ریسک آگاه بوده و رفتار خود را متناسب با آن تنظیم می­ کنند. جنبه­ های سخت و نرم مدیریت در کنار هم پروفایل ریسک یک کسب و کار را مشخص می­ نمایند. در حالی که وجه سخت شامل عناصر توانمند­سازی است که ظرفیت مناسب برای اقدامات مناسب حوزه ریسک را فراهم می­ آورد، وجه نرم نیز محرک ­ها و عواملی را شامل می­ شود که اجرای حقیقی اقدامات ریسک منطقی را موجب می ­گردند. از آن­جا که هر ریسکی منحصر به فرد بوده و ازآن­جا که ریسک ­ها همواره در حال تغییر و تحول هستند، داشتن یک سیاست خوب در زمینه­ی جنبه­ی سخت هر موقعیت ریسک، به همان اندازه امکان پذیر خواهد بود که داشتن یک قانون مناسب برای هر موقعیتی که در هنگام رانندگی با آن رو به رو می­شویم.

منظور از کلمه "فرهنگ" در این­جا مجموعه­ ای از الگوهای تکرار شونده­ی قابل مشاهده از گروهی از رفتارهاست. فرهنگ، با طیف وسیعی از نیروها شکل می­ گیرد، از جمله: رهبری، ارزش­ ها و باورهای مشترک، عادات و انگیزه­ ها، چه مثبت و چه منفی. فرهنگ به نوبه خود رفتار انسانی و در نتیجه ارزش­ های آن بر مدیریت ریسک را به همراه می­ آورد. با ایجاد هشیاری نسبت به ریسک و مسئولیت ­پذیری در یک فرهنگ شرکتی، مدیران دیگر نیازی نخواهند داشت تا زمان زیادی را صرف ایده ­پردازی در ارتباط با سیاست­ ها برای تک تک موقعیت ­های ریسک نمایند، بلکه می توانند منابع خود را صرف قسمت ­ها و حوزه ­های دیگری نمایند.

جنبه­ی نرم مدیریت ریسک، حداقل به همان اندازه جنبه سخت آن حایز اهمیت است. فرهنگ ریسک برای مدت­ های مدیدی مفهومی گنگ به حساب می­ آمده است و فعالان حوزه بازار و محققین دانشگاهی هر دو در تعریف آن با مشکل رو به رو بوده ­اند. دلیل اصلی این عدم موفقیت آن است که احساسات و تمایلات کارمندان، به عنوان مفهومی غیرقابل اندازه ­گیری در نظر گرفته می­ شود، یا حداقل اندازه­ گیری دقیق آن در مقایسه با اعداد روشنی همچون ارزش در معرض ریسک یا بازده سرمایه تنظیم شده با ریسک بسیار دشوار است.

فرهنگ ریسک در یک سازمان عامل مهمی در مدیریت ریسک محسوب می‌شود و ایجاد مناسب آن به معنای تحقق سه نکته زیر است:

1- شناخت تمایل مدیران به ریسک: این موضوع بسیار حائز اهمیت است چون نشان می‌دهد سازمان تا چه اندازه آماده‌ی ریسک پذیری است.

2- رفتار درست: اگر نتایج ریسک از نظرها پنهان بماند یا اگر هنگام بروز ریسک از آن چشم ­پوشی شود انگیزه‌ی چندانی برای پرداختن به ریسک باقی نمی‌ماند و عملا کاری برای مدیریت آن‌ها هم نمی توان انجام داد. منظور از رفتار درست یعنی بحث آزاد داشتن و تمایل به انجام اقدامات لازم برای مدیریت ریسک

3- حصول اطمینان از اینکه کل سازمان مفهوم مدیریت ریسک را درک کرده است.

دینامیک و طبیعت چندوجهی ریسک، بدان معناست که قانون ­گذاری به تنهایی برای تحت کنترل گرفتن آن کافی نیست. در عوض، ضروری است که سازمان یک فرهنگ ریسک نیرومند ایجاد نماید تا کارکنان به خوبی نسبت به آن­چه که باید در بیشتر موقعیت ­ها انجام دهند، آگاه باشند، حتی اگر دستورالعمل­ های روشن و مشخصی برایشان ترسیم نشده باشد. برعکس، یک فرهنگ ریسک ضعیف یا نامتناسب می­ تواند، حتی در شرایطی که قوانین به روشنی تعریف شده­اند، به راحتی به نادیده گرفتن آن­ها منجر شود.

ایجاد یک فرهنگ ریسک مثبت، یک تلاش سیستماتیک است که با چهارچوبی برای تاثیر بر تصمیم­ گیری­ های فردی آغاز شده و سپس گام ­های محکمی از تلفیق آگاهی به ریسک با استخدام ­ها، تعیین مسیر از بالا، و ایجاد سیاست­ های روشن و هماهنگ را شامل می­ شود که به رفتار مثبت پاداش داده، خطا­ها را اصلاح و با جریمه همراه می­سازند.

در نهایت با توجه به این امر که شرکت ­ها نمی ­توانند فرض کنند که یک فرهنگ ریسک سالم می ­­تواند نتیجه­ای طبیعی باشد، لازم است تیم ­های مدیریتی با فرهنگ ریسک همچون مشکلات کاری دیگر مواجه شده و نسبت به رفتارهایی که منجر به ریسک روزمره سازمان می شود جدی­تر برخورد کنند.

Average :  0 |  Submitted :  0

Tags
    6.1.7.0
    V6.1.7.0